نه ماهگی آرمیتاجون

1392/12/12 9:26

نویسنده : مامانی

642 بازدید

اشتراک گذاری

نه ماهگی آرمیتاخانوم تموم شد به سلامتی... انشاالله که نود ساله بشی نفس مامان.. تو این ماهی که گذشت درجه ی شیطونیات صدبرابر شده ... خداروشکر دیگه کلی خانوم شدی ها ولی جیغهای بلندت از توکوچه شنیده میشه ...دیگه اینکه توتمام امورات زندگی دخالت میکنی مثلا تا جاروبرقی روشن میشه میری سوارش میشی ، تا ماشین لباسشویی روشن میشه از اول تا آخر تشویقش میکنی (نمیدونم حالا برا سازنده اش دست میزنی ، برا ماشین دست میزنی تا خسته نشه ، برا کمک کردنش به مامان دست میزنی ... نمیدونم) و جیغ میکشی آخرشم که میره رو خشک کن میری بغلش میکنی حالا منظورت چیه الله اعلم...شاید حس میکنی ناراحته و عصبانی....

تا آهنگی از تلویزیون پخش میشه شرو میکنی به دست زدن و رقصیدن به سبک خاص خودت که حیف بنا به دلایل اخلاقی نمیشه اینجا برات توضیح بدم

دیگه زیاد توضیح نمیدم عکسا خودشون شرح ماوقع رو میگن

فقط اینوبگم یه گلوله نمکی...یه عشق به تمام معنایی..همه از ته دل دوستت دارندو به جون خودت همه اعتراف میکنن که تا حالا هیچ بچه ای رو اینقد دوس نداشتند شب که میشه یکی یکی زنگ میزنن (خاله ها و دایی هاو مامان بزرگ و بابابزرگ و حتی دایی های مامان) یا ارمیتا رو بیار خونمون یا ما میام خونتون خلاصه همیشه یا اجبارا مهمونیم یا میان مهمونیمون و.. بعضی وقتا دیگه مامان واقعا خسته میشه ونمیره میان تورو میبرن و آخر شب برت میگردونند..

انشاءالله که همیشه همینطور شاد و سلامت و سرحال باشی و همه ی نی نی های دیگه ام همینطور

آرمیتا خانوم چشمات دارن داد میزنن که میخوای بری شیطونی ، آره مامان ، کجا حالا؟

مامانی یه کوچولو میرم زود میام

مامانی تو نیگا نکن صحنه های خشن داره خوب نیست برات...

یه کم این بچه پررو رو باید ادب کنم

آرمیتا ولش کن مامان گناه داره ...باشه مامان یه ضربه دیگه

اینم ضربه ی آخر

ضربه فنیش کردم رفت...تموم شد ( دقت کنین مث اینایی کشتی کج کارند دستشو گذاشته رو جسد یارو منتظره که داور تا 10 بشمره ...البته بگم که آرمیتا این چیزا تو ذاتشه وگرنه هیچوقت کشتی کج ندیده) حس پیروزیتو برم عزیزم